محکم ترین برهان عشق اعتماد است... دنیای بدون تو شباهت عجیبی با این غروب های لعنتی دارد دلگیر و دلگیر و دلگیر... به شمدونا سپردم تو نامه تم نوشتم از تو و هر چی وعده ، بهم دادی گذشتم چه اشتباهی کردم که اسمتو آوردم خوبیش اینه لااقل واست قسم نخوردم راستی چه عالمی بود اگر بدا نبودن جدا می شیم ما از هم ، چون خیلی ها حسودن دیشب تا صبح نشستم زیر نگاه مهتاب تو خیلی خوبی امّا ، فقط تو عالم خواب عکسا و هدیه هاتم ، میدم به یه واسطه تا که به خیر و خوشی ، تموم شه این رابطه حرفای عاشقونه همش مال قدیمه مث همون حرفا که ما ها بهم زدیمه قول و قراری ما فایده ای نداره از فردا مال ما نیس اون دو سه تا ستاره چون چشمای قشنگت هنوز مث عقیقن به دل نگیر که می رم ، آدما بی سلیقن پژمرده می شه کم کم عطر گلای یاسم خدافظی نکردم ، پرته یه کم حواسم هر وعده ای که دادی به هر کسی عمل کن غصّه ها شو یه جوری ، با مهربونی حل کن نذار که عشقت واسش مشکل و دردسر شه چه وقتایی تلف شد با تو سر قرارا تکلیفا روشن می شه همیشه تو بهارا گناه تو همین بود نداشتن صداقت اما گناه من بود نکردن خیانت حرفای تو هنوزم رو دل من نشسته ولی پر غباره این آین? شکسته عاشقی تیره س امّا ، چشمای تو روشنه اونوقت بازم تو میگی اینم گناه منه ؟ عاشق که نیستی امّا عاشقا نازنینن اصلاٌ مث تو نیستن مهربونن ، امینن عشق ما دو تا شده صورت یه مسئله نقل دو تا عاشق صبور بی حوصله سفیدی نگاهت ، نابه شبیه برفه آب می شه زود و فقط به قیمت یه حرفه دیگه خدانگهدار ، لحظه های قیمتی من و ببخش عزیزم هر کی داره قسمتی
خیلی سخته چیزی رو که تا دیشب بود یادگاری صبح بلند شی و ببینی که دیگه دوسش نداری خیلی سخته که نباشه هیچ جایی برای آشتی بی وفا شه اون کسی که جونتو واسش گذاشتی خیلی سخته تو زمستون غم بشینه روی برفا می سوزونه گاهی قلب و زهر تلخ بعضی حرفا خیلی سخته اون کسی که اومد و کردت دیوونه هوساش وقتی تموم شد بگه پیشت نمی مونه خیلی سخته اگر عمر جادوی شعرت تموم شه نکنه چیزی که ریختی پای عشق اون حروم شه خیلی سخته اون که می گفت واسه چشات می میره بره و دیگه سراغی از تو ونگات نگیره خیلی سخته تا یه روزی حرفهای اون باورت شه نکنه یه روز ندامت راه تلخ آخرت شه خیلی سخته که عزیزی یه شب عازم سفر شه تازه فردای همون روز دوست عاشقش خبر شه خیلی سخته بی بهونه میوه های کال رو چیدن بخدا کم غصه ای نیست چن روزی تو رو ندیدن خیلی سخته که دلی رو با نگات دزدیده باشی وسط راه اما از عشق یه کمی ترسیده باشی خیلی سخته که بدونه واسه چیزی نگرانی از خودت می پرسی یعنی می شه اون بره زمانی؟ خیلی سخته توی پاییز با غریبی آشنا شی اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جدا شی خیلی سخته یه غریبه به دلت یه وقت بشینه بعد به اون بگی که چشمات نمی خواد اون رو ببینه خیلی سخته که ببینیش توی یک فصل طلایی کاش مجازات بدی داشت توی قانون بی وفایی خیلی سخته که ببینی کسی عاشقیش دروغه چقدر از گریه اون شب چشم تو سرش شلوغه خیلی سخته و قشنگه آشنایی زیر بارون اگه چتر نداشته باشی توی دستا هردوتاشون خیلی سخته تا همیشه پای وعده ها نشستن چقدر قشنگه اما واسه ی کسی شکستن خیلی سخته واسه ی اون بشکنه یه روز غرورت اون نخواد ولی بمونه همیشه سنگ صبورت خیلی سخته بودن تو واسه ی اون بشه عادت دیگه بوسیدن دستات واسه اون نشه عبادت خیلی سخته چشمای تو واسه ی اون کسی خیسه که پیام داده یه عمر واسه تو نمی نویسه خیلی سخته که دل تو نکنه قصد تلافی تا که بین دو پرستو نباشه هیچ اختلافی خیلی سخته اونکه دیروز تو واسش یه رویا بودی از یادش رفته که واسش تو تموم دنیا بودی خیلی سخته بری یک شب واسه چیدن ستاره ولی تا رسیدی اونجا ببینی روز شد دوباره
Design By : RoozGozar.com |